شبکه یک - 7 خرداد 1400

مسئولیت "انتخاب" و پاسخگویی به خویش( از ترازوهای خراب تا سند ۲۰۳۰ )

درآستانه انتخابات _ در جمع نیروی انتظامی_ ۱۳۹۶

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم محضر برادران و خواهران محترم. شاید بارها شنیده باشید که کسانی از روی حُسن نیت می‌گویند که عاشورا عزای سیدالشهداست، این‌ها را دیگر سیاسی نکنید! این‌ها را بگذارید غیر سیاسی باشد و بگذارید روز عاشورا با ارباب‌مان حال کنیم دیگر امام حسین(ع) را سیاسی نکنید. عقل‌شان نمی‌رسد که اصلاً امام حسین(ع) برای چه شهید شد؟ امام حسین(ع) برای گفتن احکام فردی عبادی، احکام نماز و طهارت و نجاست که شهید نشد. کسی به خاطر گفتن احکام نماز و روزه که شهید نمی‌کنند یزید هم چنین کاری نمی‌کرد. امام حسین(ع) شهید شده چون ادعای حکومتی داشته است! این‌ها را به عنوان بحث مقدماتی عرض کنم که وارد بحث انتخابات و حاکمیت بشویم. انتخابات یعنی تعیین حاکمیت، یعنی ما تصمیم بگیریم که چه کسانی برای ما حکومت کنند و چه کسانی حکومت نکنند؟ می‌خواهم عرض کنم این که چه کسی حق حکومت را بر ما دارد این تفکیک کردن از مناسبات مذهبی، اولین و آخرین اشتباه ماست. کسانی یک امام حسین(ع) غیر سیاسی می‌خواهند یا الآن نیمه شعبان را شنیدید که می‌گویند امام زمان را دیگر قاطی مسائل سیاسی نکنید و امام زمان را برای ما بگذارید! و به این سؤال جواب نمی‌دهند که اصلاً شعار اصلی نهضت امام زمان(عج) چیست؟ امام زمان برای چه می‌آیند؟ مگر نمی‌گوییم برای عدالت جهانی می‌آید. عدالت جهانی مقوله سیاسی نیست یا هست؟ امام زمان سیاسی است. امام زمان اصلاً چرا غائب شدند؟ این غیبت برای چیست؟ برای یک پدیده سیاسی است چون زمینه سیاسی اجتماعی برای یک نهضت عدالتخواه جهانی فراهم نشده، غیبت اتفاق افتاده است. و کار بزرگ ایشان است که وقتی می‌آیند اصلاح و یا سرنگونی تمام حکومت‌های جهان، جهان مملو از ظلم تبدیل کردن به جهان مملو از عدل. این کار سیاسی است و غیر سیاسی نیست. از عاشورا تا نیمه شعبان، همه‌ش سیاسی است. حالا یک کم عقب‌تر برویم. مگر غدیر سیاسی نیست؟ مسئله غدیر چیست؟ غدیر یعنی حاکمیت صالح اسلامی. اصلاً شروع تشیّع سیاسی است و شیعه یک نهضت سیاسی است. بله در مباحث کلام، اعتقادات و مباحث اجتماعی هم اختلاف نظر پیدا شد ولی اصل تشیّع از کجا شروع شد؟ از مسئله حاکمیت بعد از پیامبر که حکومت پس از پیامبر چه کسانی حق دارند این حکومت را در دست بگیرند و عدالت اسلامی را اجرا کنند؟ بنابراین آب خوردن شیعه هم سیاسی است. آب که می‌خورید می‌گویید سلام بر حسین لعنت بر یزید، این شعار سیاسی است. چون یزید کیست ما با یزید سر چه دعوا داشتیم؟ یعنی این نهضت سر چه مسئله‌ای با یزید درگیر شده است؟ شعار امام حسین(ع) هیهات منّ‌الذلّه این شعار سیاسی است یعنی دور از تو و دور باد از ما ذلت. ذلت چیست؟ ذلت این که مثل حسینی بیاید با مثل یزیدی با چنین حکومتی بیعت کند. بیعت یعنی چه؟ یعنی من تو را به رسمیت می‌شناسم و من این حکومت را مشروع می‌دانم. مسئله مشروعیت حکومت است که این‌ها مسائل سیاسی است. وقتی امام حسین(ع) می‌گویند «مثلی لایبایع مثله» نه این که من با تو بیعت نخواهم نکرد و این حکومت را قبول ندارم با آن درگیر می‌شوم ولو کشته بشوم، حتی مثل منی با مثل تویی بیعت نخواهد کرد. این دارد یک خط سیاسی تا آخر می‌دهد.

بنابراین مسئله اول، نگوییم انتخابات یا مسئله حکومت و حاکمان ربطی به مذهب ندارد. من یک آدم مذهبی‌ام به سیاست کاری ندارم! یا یک کسی بگوید ما سیاسی هستیم به مذهب کاری نداریم. هر دویش غلط است هر دوی‌تان اشتباه می‌کنید. این مقدمه.

نکته بعدی؛ وظایفی که برای حکومت و حاکمان شمردند در منابع دینی ما، همه‌اش با مسائل دنیوی ترکیب شده است. در نگاه ما، تفکیک دین از دنیا نداریم. نه فقط دین از سیاست، دین از دولت، بلکه دین از دنیا جدا نیست برای این که دین برای اصلاح دنیا آمده است. دین را نباید دنیوی کرد یعنی دین را ابزار قرار بدهیم برای این که کسب قدرت و ثروت و ریاست کنیم، بله، دین به این معنا نباید سیاسی بشود یعنی ابزار سیاسی‌کاری بشود اما دین، سیاسی است. یک بخشی از تعالیم دین، کاملاً تعالیم سیاسی هستند. حالا دین ما، من ادیان دیگر را کاری ندارم. چون ادیان دیگری در عالم هستند که پیروان زیادی هم دارند ولی آن‌ها واقعاً سیاسی نیستند. دستورالعمل سیاسی، اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی،‌ بهداشتی، و در همه مسائل، دستورالعمل برای بازار، برای خانواده،‌ حتی روابط جنسی ندارند. اخلاق از همه اینها تفکیک می‌شود و می‌گوید جداگانه توی باز برو کار اقتصادی بکن، به سیاست برو، به نیروی انتظامی برو، مسئله امنیت را تأمین کن، این ادیان و مذاهب دیگری در دنیا ما داریم که صدها میلیون بلکه چند میلیارد پیرو دارند. مثلاً شما از بودایی‌ها بپرسید که بودیزم، صحبت صدها میلیون شاید بیشتر از میلیارد بودایی باشند. بودیزم و هندوئیزم چه رویکردی در مقوله حقوق سیاسی دارد؟ در باب حقوق خانواده؟ در باب مکاسب و حوزه بازار؟ در حوزه سیاست و دولتمردی؟ می‌گویند هیچی نیست ما کلاً یکسری دستورات کلی داریم. حتی در مسیحیت، پروتستانش، کاتولیکش، آرتدوکسش، شما بروید خودشان صریح می‌گویند که ما سیاسی نیستیم و دین اصلاً ربطی به این مباحث ندارد. چون واقعاً تحریف شده است. از برادران زرتشتی بپرسید یک اصل کلی، دو – سه‌تا اصول خیلی کلی، گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک، که حرف‌های درستی است همه انبیاء گفته‌اند. وقتی وارد جزئیات که می‌شوید خب حالا چطوری این‌ها تجسم پیدا کند در خانواده؟ در زندگی و در بازار و در همه جا؟ ولی اسلام آن هم با تفسیر اهل بیت(ع) در جزئی‌ترین مسائل، اخلاق را با زندگی گره زده، حقوق را با زندگی گره زده. یعنی مناسبات اقتصادی ما را تعریف می‌کند که در چارچوب حقوق و اخلاق‌محوری چگونه است، مسائل سیاسی را می‌بیند، مسائل خانواده را می‌بیند، حتی رابطه آمیزش جنسی رابطه زن و شوهر را، آن را هم با مسائل حقوق بشری و مسائل رشد انسان ارتباط می‌دهد و برای آن اخلاق تعریف می‌کند. از سر سفره تا معذرت می‌خواهم دستشویی، از مسائل اجتماعی، از جمله مسائل حکومتی و سیاسی که چه کسانی حق حکومت ندارند، اجازه ندهید وارد حکومت بشوند، نگذارید این‌ها بر شما مسلط بشوند. بر جان‌تان، مال‌تان، ناموس‌تان، نگذارید این‌ها به حکومت بروند برای شما و خانواده و جامعه‌تان تصمیم بگیرند. و چه کسانی را تلاش کنید بروند. حالا جوامعی که انتخابات آزاد ندارند که اغلب جوامع این‌طوری‌اند، فرمالیته است و اصلاً انتخاباتی نیست یا فرمالیته است، خیلی فرقی نمی‌کند. انتخابات از این جهت مهم است. شما در انتخابات چه کار می‌کنید؟ تصمیم می‌گیرید هزاران میلیارد پول بیت‌المال، چه کسانی برای آن برنامه‌ریزی کنند؟ سیاست داخلی، سیاست خارجی، روابط اقتصادی، بانک‌ها، بیمه، خود نیروی انتظامی، امنیت در جامعه، همه این‌ها را او دارد تصمیم می‌گیرد. بنابراین اصل اول این است که هیچ وقت مسئله انتخابات را دست‌کم نگیرید و قدر آن را بدانید چون واقعاً در کمتر کشوری در جهان است که واقعاً مردم حاکمان‌شان را انتخاب کنند. ما رهبر را خودمان انتخاب می‌کنیم یعنی کسانی را انتخاب می‌کنیم که آن‌ها رهبری را انتخاب کنند و تا وقتی که صلاحیت رهبری دارد نظارت هم می‌کنند، هم ولایت الهی است چون این تکلیف شرعی است هم وکالت از طرف مردم و امت است که اگر یک وقتی هم خدای نکرده ببینند چنین صلاحیتی نیست تغییر بدهند. خب رهبری نظام رأس نظام، ولیّ فقیه منتخب مردم است. شخص دوم کشور که به لحاظ عملی و مالی شخص اول است. چون تمام قدرت و پول و ثروت، همه دست رئیس جمهور است. رئیس جمهور که می‌آید بافت کشور را تغییر می‌دهد و معمولاً می‌دهند. یک مرتبه لایه اول حکومت را کلاً یک طرز تفکر خاص دیگری می‌آید. خب ما رهبری را انتخابات دو مرحله‌ای،‌ ملت انتخاب می‌کند، رئیس جمهور را با انتخاب یک مرحله‌ای ملت تعیین می‌کند. قوه قانونگذار که برنامه‌ریز کشور و ناظر بر نهادهای حکومتی است و باید باشد نماینده‌های مجلس را همه را ملت تعیین می‌کنند. انتخابات شهر و روستا هم، یعنی حاکمان و مدیریت شهری را هم ملت انتخاب می‌کنند. در دنیا کمتر کشورهایی هستند که واقعاً کل حکومت را مردم تعیین کنند. خود ما و شما تعیین می‌کنیم. به هرکسی هم رأی می‌دهیم مستحق همان شخص هستیم. یک روایتی از پیامبر(ص) است که فرمودند هر ملتی خوب یا بد، لایق حاکمانی است که دارد! بخصوص وقتی که انتخابات آزاد است به هرکس رأی بدهیم برای چند سال بر ما حاکم و مسلط می‌شود بعد ما دیگر نمی‌توانیم از کس دیگری شکایت کنیم یا به ناکجاآبادی اعتراض بکنیم. خودمان تصمیم گرفتیم خودمان این‌ها را بر خودمان حاکم کردیم و خودمان باید تا چهار سال پای آن بایستیم چه مثبت، چه منفی. هزینه باید بدهیم و باید مسئولیت آن را بپذیریم. همانطور که مسئولان حکومت باید مسئولیت حرف‌هایی که می‌زنند، وعده‌هایی که می‌دهند، شعارهایی که می‌دهند بپذیرند. همین طور حرف‌ها و شعارها را در فضا پرتاب نکنند. وعده‌ای که می‌دهی باید بدانی که چه گفتی؟ و چر ا گفتی؟ و به کی گفتی؟ و پای آن ایستادی یا نایستادی؟ در قرآن و حدیث می‌فرمایند در حکومت اسلامی، مسئولان هر وعده‌ای که می‌دهند باید پاسخگو باشند. نباید وعده‌ای بدهیم بعد فراموش کنیم که اصلاً چنین وعده‌ای داده‌ایم. چنان که وعده‌های پرت و پلا نباید بدهند نه در انتخابات ریاست جمهوری نه در انتخابات شورای شهر و روستا که هر دو با هم دارد برگزار می‌شود، یک مسئولیت متوجه حاکمان است، نامزدهایی است که خودشان را در معرض رأی قرار می‌دهند، این‌ها باید حدود اختیارات و مسئولیت‌هایشان را طبق قانون اساسی بشناسند، با این ضوابط آشنا باشند، حرف مفت نزنند، و وقتی که شعاری یا وعده‌ای را می‌دهند باید محکم پای آن بایستند و بگویند چرا این وعده را دادند و چقدر آن را عملی کردند؟ باید هم در محضر خدا در قیامت پاسخگو باشند و هم در دنیا، در محضر مردم. چون بعضی‌ها فکر کردند که حکومت دینی چون پسوند آن دینی است یعنی ما در آخرت به خدا جواب می‌دهیم و به مردم کاری نداریم، نه آقا، پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) که الگوی حکومت دینی هستند مدام به مردم توضیح می‌دادند به سؤالات مردم جواب می‌دادند به انتقاد و امر به معروف و نهی از منکرشان. حتی اگر نهادی مثل پلیس باشد که مظهر اقتدار و امنیت در کشور است حتی او هم باید پاسخگو باشد. لذا امیرالمؤمنین(ع) می‌دانید چه کسی را در رأس نیروی نظامی و انتظامی‌اش گذاشت؟ آدمی مثل مالک اشتر. آدمی که مظهر اقتدار و خشونت مشروع برای دفاع از عدالت و حقوق و نظم اجتماعی است چقدر آدم مهربان و اخلاقی‌ای است. شنیدید که یک وقت مالک اشتر داشت از خیابان رد می‌شد، فرمانده کل نیروی انتظامی و قوای امنیتی کشور، یک یارویی حالا یا شناخت یا نشناخت، شاید هم شناخته، متلکی گفت یا آب دهان انداخت یا زباله و آشغالی جلوی ایشان پرت کرد. حتی مالک برنگشت به چهره این آدم درست نگاه کند و اخمی کند یا بگوید حالت را می‌گیرم! محل نگذاشت رفت. بعد اگر نمی‌شناخت یک کسی به او گفت یا اگر هم می‌شناخت یک مرتبه جا خورد که نکند بروند برای من الآن یک پرونده سازی بکنند بگویند به نیروی انتظامی توهین کرد. آمد دنبال مالک دوید. گفتند ما دیدیم توی مسجد رفت. آمد دید مالک دارد نماز می‌خواند. نماز بی‌وقت. ایستاد وقتی ایشان نمازش تمام شد گفت آقا ببخشید سوء تفاهم شده من جسارتی کردم، من منظوری نداشتم، خواستم از دل‌تان دربیاورم. مالک این‌طوری است. حکومت دینی، خشن، مالک گفت من آمدم این دو رکعت نماز را خواندم برای دو استغفار کردم. خیلی چیز عجیبی است اصلاً کسی چنین چیزی را در دنیا دیده؟ این حکومت علی(ع) است. گفت من آمدم دو رکعت نماز برای تو بخوانم که تو بخاطر من، فردای قیامت مجازات و عذاب نشوی. من به تو چه کار دارم که دارم رد می‌شوم به من اهانت می‌کنی؟ من اصلاً تو را نگاه هم نکردم ببینم کی هستی؟ آمدم گفتم خدایا او را ببخش، که بخاطر من کسی فردا عذاب نشود. این‌ها عادی است؟ این حکومت دینی، حکومت پیامبر(ص) و علی(ع) و حکومتی که باید الگوی ما باشند. تفکیک دنیا و دین کار غلطی است. این که بعضی‌ها هنوز در تعریف حکومت دینی و حکومت مدرن دینی در عصر جدید ماندند که از یک طرف در جمهوری اسلامی، بالاخره نهادهایی که در دنیا به عنوان نهادهای مدرن اجتماعی و سیاسی تعریف می‌شوند در ساختار حکومت هستند، ابزار مدرنی که در دنیا با آن کار می‌کنند به رسمیت شناخته می‌شود. خب وقتی که می‌گویند ابزار مدرن و نهادهای مدرن هست چرا می‌گویید دینی؟ چون در نگاه غرب و نگاه آکادمیک سکولار و غیر دینی دنیا، مدیریت‌ها و حکومت‌ها از جمله مدیریت امنیت، یا مدرن هستند یا دینی سنتی‌اند و این‌ها کاری به نهادهای اجتماعی جدید و حقوق مدنی جامعه، از جمله مسئله نظم و امنیت ندارند. خب بله در نگاه‌های این‌ها در همین ادیانی که عرض کردم تعریف همین است اما وقتی سراغ قرآن و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می‌رویم مسئله ابداً این‌طور نیست. مثلاً وقتی که خداوند به بنی‌اسرائیل نظر می‌کند که شما را اگر در مسیر انبیاء و در مسیر خدا حرکت کنید شما را امت برگزیده می‌کنیم و الگوی برتر می‌شوید. می‌فرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ‌ وَ الْحُکْمَ‌ وَ النُّبُوَّةَ» ما به بنی‌اسرائیل کتاب دادیم یعنی شما امت بی‌کتاب نیستید، موازین دارید، وحشی و بی‌اصول و لامذهب نیستید برایتان کتاب فرستادیم. خداوند با شما حرف زد. دوم؛ «الْحُکْمَ‌ » به شما حق حاکمیت و امکان حاکمیت دادیم. سوم؛ «وَالنُّبُوَّةَ» انبیاء را بین شما فرستادیم. خب بعد چی؟ این‌ها همه دین است. بعدش می‌فرماید: «وَ رَزَقْنَاهُمْ‌ مِنَ‌ الطَّیِّبَاتِ‌ ...» اقتصاد پاک، اقتصاد تمیز در اختیار شما قرار گرفت. یعنی ببینید دقت بفرمایید مسئله دین و کتاب و نبوّت و حاکمیت دینی را خداوند در قرآن با این گره می‌زند «وَ رَزَقْنَاهُمْ‌ مِنَ‌ الطَّیِّبَاتِ‌ ...» یک اقتصاد تمیز و پاک، روزی آن جامعه کردیم بعدش می‌فرماید: «وَ فَضَّلْنَاهُمْ‌ عَلَى‌ الْعَالَمِینَ‌« آن‌ها را بر جهان زمان خودشان برتری بخشیدیم. (جاثیه/ 16).

خب این یعنی چه؟ یعنی جامعه دینی یک... بعضی‌ها در ذهن‌شان است که خب جامعه دینی یک حرف‌های دینی توی آن بگویند و احکام دینی در حوزه عبادات فردی اجرا بشود ولی ربطی به حکومت و سیاست و اقتصاد و عزت جهانی ندارد. این‌جا می‌فرماید دارد. می‌گوید اگر به این کتاب و احکام و به این حاکمیت عمل کنید اگر با نبوت درست مواجه شوید 1) «وَ رَزَقْنَاهُمْ‌ مِنَ‌ الطَّیِّبَاتِ‌ ...» اقتصاد سالم و پاک، رزق طیّب نصیب جامعه‌تان می‌شود یعنی مشکلات اقتصادی‌تان حل می‌شود. اقتصاد بدون دروغ، طیّبات یعنی اقتصاد بدون دروغ، اقتصاد بدون ربا، اقتصاد بدون شکاف طبقاتی. می‌گوید درست دینی حکومت کنید، دینی مدیریت کنید، این‌ها را به دست می‌آوری. «وَ فَضَّلْنَاهُمْ‌ عَلَى‌ الْعَالَمِینَ‌« قدرت برتر جهان می‌شوید، فضیلت پیدا می‌کنید در رأس دولت‌ها و ملت‌های جهان قرار می‌گیرید. در آیه دیگر می‌فرماید: «وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ...» بنی‌اسرائیل را بعد از این که فرعون را پایین کشیدیم و حاکمیت جهانی و امپراطوری فرعون را نابود کردیم و فروپاشوندیم ما به بنی‌اسرائیل چه دادیم؟ بنی‌اسرائیل یک امت دینی بود و یک جامعه دینی به دست حضرت موسی(ع) تشکیل شد. به آنها چه دادیم؟ 1) «مُبَوَّأَ صِدْقٍ...» یک جایگاه درست و پسندیده، ‌یعنی موقعیت دنیایی‌تان را درست کردیم نه فقط اخروی «وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ...» (یونس/ 93)؛ روزی‌های پاک نصیب‌تان کردیم یعنی اقتصادتان را یک اقتصاد شکوفای سالم و انسانی و اخلاقی شد. این که سازندگی معیشت مردم، مدنیّت مردم در زیر سایه دیانت مردم. سطح زندگی بالا بیاید و بنیادهای حکومت الهی هم درست ساخته شود و بنا شود. این که عرض کردم نگذاریم دین و دنیا را از هم جدا کنند. بعضی در این انتخابات‌های مختلف می‌آیند حالا من به اشخاص خاصی یا در انتخابات خاصی نظر ندارم یک شعارهایی می‌دهند و یک اداهایی از خودشان درمی‌آورند مثل این که مبنایشان تفکیک همین دوتا از هم است. می‌خواهند یک دوقطبی درست بکنند و بگویند این قطب‌تان دینی است به دنیای‌تان کاری ندارد و این قطب‌تان را می‌خواهد آباد کند و خیلی در مسائل دینی‌تان سخت نمی‌گیرد. حالا خودتان ببینید کدامش بهتر است؟ این تقسیم‌ها و این دوقطبی‌ها غلط است منشأ این‌ها نگاه‌های غیر اسلامی به مسئله است. نگاه دینی این است که اگر گفتیم ما می‌خواهیم جامعه دینی و دینی‌تر، حکومت دینی و دینی‌تر داشته باشیم، ببین خداوند چه وعده‌هایی و چه دستورالعملی برای انبیاء و رسولان خودش تعیین کرده است. خداوند دین و دنیا، دین و اقتصاد، دین و سیاست، دین و خانواده را جدا نکرده، انبیاء با مردم چگونه سخن گفتند؟ الگوسازی کردند؟ یک نمونه‌اش این است «إِذ قَالَ لَهُم شُعَیبٌ...» وقتی که حضرت شعیب رو به مردم و جامعه‌اش کرد و گفت: « أَلَا تَتَّقُونَ...» نمی‌خواهید اصلاح شوید و سبک زندگی‌تان را اصلاح کنید؟ نمی‌خواهید خودتان را مدیریت کنید. "تقوا" یعنی مدیریت خود و خودکنترلی، اصلاح خود. نمی‌خواهید مناسبات و روابط‌تان را اصلاح کنید؟ با این که مردم بی‌دین و ملحد نبودند نمی‌گفتند خدا دروغ است مذهبی بودند و این امت‌هایی که انبیاء سراغ‌شان رفتند هیچ کدام ملحد نبودند، مشرک بودند. "مشرک" یعنی دینی‌اند معنوی‌اند منتها دین و معنویت‌های غیر توحیدی و مخلوط با خرافات و شرک. انبیاء به جامعه مذهبی رو می‌کنند و می‌گویند: « أَلَا تَتَّقُونَ...» نمی‌خواهید آدم بشوید؟ نمی‌خواهید این شعارها و ادبیات مذهبی از لغلغه زبان‌تان آن‌طرف‌تر برود و سبک زندگی و خانواده و حکومت‌تان را اصلاح کند؟ «إنّی لَکم رسولٌ امین» من پیام‌آورم، امانت‌دارم، این حرف‌هایی که می‌زنم حرف‌های من نیست حرف‌های خداست که دارم به شما منتقل می‌کنم «فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُونِ» خودتان را اصلاح کنید و دنبال من راه بیفتید. با من حرکت کنیم با من بیایید تا جامعه را اصلاح کنیم. بعد هم «وَمَآ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَى‏ رَبِ‏ الْعَالَمِینَ» (شعراء/ 177)؛ من برای خودم مغازه باز نکردم. دین مغازة کاسبی کسانی نیست که بگویند دین دین، برای این که خودشان دنیای‌شان را به اسم دین آباد کنند و از بقیه به اسم دین سواری بگیرند. پیامبران همه به مردم گفتند ما از شما سواری برای خودمان نمی‌خواهیم. ما از شما پاداشی در دنیا برای خودمان نمی‌خواهیم. ما نمی‌خواهیم سر قدرت و ثروت رقابت شخصی بکنیم. صحبت اصلاح مناسبات قدرت و ثروت در جامعه است. بعد حالا دقت کنید می‌گوید تقوا داشته باشید، حالا توضیح می‌دهد که تقوا چیست؟ «أفوا الکیل» پیمانه‌ها و ترازوهایتان را اصلاح کنید. این پیام توحید است. با ترازوهایتان مشکل داریم. همه‌تان ترازوهایتان را دستکاری کردید هم صبح می‌آیید از خدا برکت می‌خواهید برکت‌الله، هم ترازوهایتان را دستکاری کردید. این ترازوهایتان درست نشان نمی‌دهد. حقوق همدیگر را رعایت نمی‌کنید، کلاه همدیگر را برمی‌دارید. «أفوا الکَیل» به این پیمانه‌ها وفا کنید یعنی معیار اقتصاد و بازارتان را درست کنید. نمی‌توانید هم در بازارتان دروغ بگویید و کلاه هم را بردارید، قسم دروغ بخورید، گرانفروشی کنید، چک بی‌محل بدهید، ربا بخورید، هم اداهای مذهبی دربیاورید. «أفوا الکیل» پیمانه‌هایتان را درست کنید و نصف پیمانه‌هایتان را خالی نکنید بقیه‌اش را ناقص بدهید. کلاه همدیگر را برندارید. می‌گویی فلان جنس را می‌دهم یک جنس دیگری را می‌دهی! می‌گویی وسیله را این‌طوری تحویل می‌دهم طور دیگری تحویل می‌دهی! این «أفوا الکیل» یعنی تمام نهادهای اجتماعی و حکومتی و اقتصادی باید وجدان کاری و انضباط کاری و تعهد داشته باشند. الان خود شما برادران و خواهران نیروی انتظامی، ‌در مورد شماها هم «افوا الکیل» هم صدق می‌کند. این بازاری‌هایی که جنس می‌دهند دیدید، این کیلی که دارند برنجی چیزی هست آن را باید پر کند. بعضی‌ها همه را سرخالی می‌دهد. بعد با خودش می‌گوید ده تا پیمانه که بریزم روی همدیگر انگار یک پیمانه کامل حق طرف را بالا کشیدم. این راجع به همه است. راجع به یک معلم، یک محقق، یک طلبه، او هم «افوا الکیل» دارد یعنی اگر می‌خواهی یک کلاسی، جلسه‌ای، کتابی، یک مقاله‌ای پیمانه را پر کن. 50 ساعت باید برای یک ساعت تدریس مطالعه کنی، برو 50 ساعت – 100 ساعت مطالعه‌ات را بکن. اگر مطالعه نکرده بروی خلاف «افوا الکیل» است. آن کسی که یک وسیله‌ای را می‌گیرد می‌گوید تعمیر می‌کنم دروغ می‌گوید تعمیر نمی‌کند و یک کار جزئی می‌کند و پس می‌دهد و به دروغ می‌گوید قطعه عوض کردم، او هم خلاف این است. او هم که قطعه از دستگاه می‌دزدد و ابزار و چیز کهنه‌ای بالای آن می‌گذارد و پس می‌دهد او هم خیانت به این است. نیروی انتظامی هم اگر یک تعهدی در یک محله‌ای یا منطقه‌ای پذیرفته درست به وظیفه‌اش عمل نکند او هم به «افوا الکیل» عمل نکرده است. این «افوا الکیل» یعنی به پیمانه‌ها وفا کنید. انبیاء به مردم گفتند که – من بحث‌های انتخاباتی نمی‌کنم این کاغذها را کی می‌نویسد؟ - هی به من می‌گویند برو راجع بحث‌های انتخابات‌های جاری پشت پرده صحنه را بگو! می‌گویند این حرف‌های دینی را ولش کن پشت پرده صحنه انتخابات را بگو. انتخابات پشت پرده ندارد روی پرده است. حرف‌های همه را شنیدید خودتان تصمیم بگیرید. من این‌جا که نمی‌توانم بیایم بگویم به آقای چیز رأی بدهید به آقای چیز رأی ندهید! تعجب می‌کنم دوستان صحبت‌های ما را شنیدند چطوری باز چنین توقعی دارند؟ به آقای چیز رأی بدهید! به آقای چیز رأی ندهید. این هم پشت پرده صحنه انتخابات. این‌ها همه به اندازه من و شما همه‌شان شعور دارند و الآن می‌فهمند به هرکس رأی بدهند نتیجه‌اش چه می‌شود؟ موضع بنده را هم همه‌تان می‌دانید که من به کی رأی نمی‌دهم! دیگر از این بیشتر چه بگویم؟ پشت صحنه آن این است که آقا صحبت هزاران میلیارد پول بیت‌المال است. پشت پرده‌اش این است که ما نظام بانکی‌ای که بگویند چند هزار میلیارد، صد نفر برداشتند به بقیه هیچی تعلق نمی‌گیرد ما این نظام بانکی را نمی‌خواهیم درست نیست باید اصلاح شود. پشت پرده‌اش این است که ما نظام گمرکی که هی می‌گویند قاچاق! قاچاق! جلوی آن را بگیرید، بعد معلوم می‌شود از همین گمرک‌های رسمی، از زیر چشم مبارک دارد رد می‌شود، ما این گمرک را نمی‌خواهیم. آدم را مجبور می‌کنید چی‌ها بگویم! هرچه الآن من بگویم مسئولیت آن با این آقایی است که این‌ها را می‌نویسد. گمرک میلیارد میلیارد قاچاق رد می‌شود ما این را قبول نداریم. تا رهبری گفت قاچاق، یک مرتبه اعلام کرد که 300 کانتینر قاچاق گرفتیم! از اول جمهوری اسلامی سابقه نداشته، بعد هم تمام شد رفت! خب پس مشکل داریم. این پشت صحنه انتخابات است. چطوری است که اداره آگاهی – حالا بگذارید تندترش می‌کنم تحریکم کردید من می‌خواستم حرف‌های دینی بزنم ما را وارد دنیا کردید – سؤال من این است که اداره آگاهی‌ای که اگر بخواهد مو را از ماست بیرون می‌کشد تا هفت لایه طرف را می‌فهمد چطوری متوجه نمی‌شود که کی چقدر اختلاس کرد؟ چند هزار میلیارد پول بانک‌ها دست کیست؟ کی رفت؟ چطوری رفت؟ این میلیاردها قاچاقی که از گمرک می‌آید کی کرد؟ واردات – صادرات دست کیست؟ انتخابات یعنی باید این‌ها را اصلاح کنیم. انتخابات یعنی به کارگر معدنی که 6 ماه – 9 ماه می‌گذرد حقوقش را نمی‌دهند بعد که می‌آید اعتراض کند که حقوق ما را بدهید زن و بچه ما گرسنه‌اند، با او برخورد می‌کنند ما این را قبول نداریم خلاف اسلام و خلاف قانون اساسی است. رفتند از بانک چند میلیارد پول با سود صفر درصد برمی‌دارد، بعد توی همان بانک، همان پول را با سود 20 درصد می‌گذارد، روی کاغذ، به ما این‌قدر میلیارد وام بده منتها صفر درصد. بعد می‌گوید آقا این را در بانک خودتان با 20 درصد سود می‌گذارم. این‌ها خیانت است. انتخابات یعنی این‌ها را درست کنید. خب این هم پشت پرده انتخابات. خب دوباره برگردیم مثل بچه آدم حرف بزنیم.

نوشتند دفعه قبل هم که آمدی از این چیزها گفتی. همین‌ها را اگر درست بفهمید بحث روز را می‌فهمید که تکلیفش چیست. چون قرآن بحث روز است. وقتی که می‌گوید انبیاء سراغ شما می‌آیند می‌گویند افوا الکیل، به ترازوها وفا کنید. انتخابات یعنی آقا کاری بکن که به این ترازوها و پیمانه‌ها در اقتصاد درست عمل شود. این می‌شود دینی. «أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ » (شعراء/ 181)؛ به یکدیگر زیان نرسانید به مردم صدمه نرسانید. «لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ» این پشت پرده انتخابات است. «مُخسِر» یعنی کسی که ملت را نابود می‌کند تا منافع خودش را تأمین کند. «لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ» حرام است طوری مدیریت نکن بانک و واردات و صادرات را که هزاران جوان می‌خواهند ازدواج کنند یک وام 10 میلیونی – 15 میلیونی نمی‌دهد پوست او را می‌کَنند یا می‌خواهد یک کارگاه تولیدی راه بیندازند چند صد میلیون وام بگیرند یک کارگاهی راه بیندازند و یک شغلی برای صد نفر ایجاد شود پدرشان را با هزار جور موانع درمی‌آورند. بعد طرف به مسئولین وصل است آن یکی برادرش است، آن یکی عمه‌اش است، این‌ها به هم وصل هستند با یک دستور کاغذ، آقا هزار میلیارد پول برمی‌دارد! ما انقلاب کردیم که این حرف‌ها نباشد. برای چی برادرهای ما بروند شهید بشوند شماها سر کار بیایید؟ خب همان شاه بود دیگر! این همه جنگ و کشته نمی‌دادیم. همین کارها را داشت می‌کرد. بچه‌های ما 200- 300 هزار نفر رفتند کشته که آن‌ها بروند این‌ها بیایند دوباره همان کارها را بعضی‌هایشان بکنند؟ قرآن می‌فرماید: «أَوْفُوا الْکَیْلَ» واجب است که پیمانه‌هایتان را اصلاح کنید مناسبات اقتصادی‌تان را درست کنید، حقوق اقتصادی یک جامعه را رعایت کنید «وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ» جزو آن تیپ‌هایی نباشید که جامعه را به لجن می‌کشند تا منافع خودشان را تأمین کنند. «وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ..» (اسراء/ 35)؛ قسطاس یعنی ترازو. قسطاس مستقیم یعنی ترازویی که درست کار کند. «زِنوا» یعنی وزن کنید کار اقتصادی،‌ کالا و خدمات را، همه را درست وزن کنید. «زنوا» وزن کنید «بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ..» با ترازوهای درست، ترازوهای درست یعنی حقوق بشر. یعنی حقوق مردمی. یعنی در مناسبات اقتصادی و تجاری، تولید، توزیع، مصرف، حقوق همه رعایت شود این یعنی «زِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ..» این واجب الهی است این قرآن و فرمان خداست. پشت صحنه انتخابات یعنی «زِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ..» دعوا سر این است. یعنی در قرآن و نهج‌البلاغه می‌فرمایند یعنی مسئولین و حاکمان شما نباید در خانه‌های 50 – 60 میلیاردی بنشینند این خلاف ضوابط اسلام و تشیّع است. این خلاف شعارهای انقلاب است. امام گفت بترسید از روزی که بعضی از مسئولین از توده‌های مستضعف و توده‌های مردم فاصله بگیرند. خب الآن بعضی موارد شده است. آقا یک زمانی اگر بعضی‌ها یک وضعی هم داشتند نمی‌گفتند جرأت نمی‌کردند بگویند ما الآن چندتا از رده‌های بالای حکومت داریم که خودشان آمدند گفتند ما چند هزار میلیارد ثروت داریم! این چیز عجیبی است. به خدا اگر 20 سال – 30 سال پیش این حرف‌ها را می‌گفتند ما باور نمی‌کردیم. رسماً آن یکی آمده گفته من سه هزار میلیارد، آن یکی گفته من هزار میلیارد، غلط می‌کنی می‌آیی که تو مسئول حکومت اسلامی می‌شوی. اصلاً فرض کنید آن‌جا دزدی نکردی و همه‌اش هم پول حلال است، کی گفته تو باید بیایی در جامعه مسئول و وزیر بشوید؟ خودش و خانواده‌اش هیئت مدیرة 40 – 50 تا شرکت هستند. بخدا در دهه 60 اگر این جوان‌ها یا ما اول انقلاب، تصور این کارها را می‌کردیم. شد! قشنگ هم می‌ایستند توی چشم همه نگاه می‌کنند می‌گویند، مصاحبه می‌کنند و با افتخار می‌گویند! بعد بعضی‌هایشان جلوی آمریکا دم می‌جنبانند! آن‌جا ذلّت نشان می‌دهند. این قرارداد 2030 را رفتند مخفیانه امضاء کردند تعهد دادند به آن‌ها که ما سبک زندگی‌مان را تا 15 سال دیگر، انشاءالله یک سبک زندگی لیبرال غیر دینی تحویل‌تان می‌دهیم! به چه حقی می‌روید این چیزها را امضاء می‌کنید آن هم یواشکی؟ ما هیچ قرارداد محرمانه‌ای طبق اسلام، طبق شریعت شیعه، طبق قانون اساسی حق ندارند مسئولین ما هیچ قراردادی را از ملت محرمانه امضاء کنند. محرمانه از دشمن بله،‌ ولی از مردم که نه. خب قرارداد محرمانه اقتصادی امضاء می‌کنند، ‌قرارداد محرمانه هسته‌ای می‌خواستند بعضی‌ها نگه دارند، حالا قرارداد محرمانه فرهنگی. نه در شورای عالی انقلاب فرهنگی آوردند نه در مجلس تصویب کردند نه اعلام کردند، مسئله این است. من ممکن است شما برداشت کنید از عرض بنده که به چه کسی رأی بدهیم و به چه کسی رأی ندهیم، بنده می‌خواهم بگویم این خطر برای این جناح و آن جناح نیست،‌ ما در هر دو – سه‌تا جریان و جناح آدم‌هایی داریم که این‌ها منحرف شدند. به زبان می‌گویند امام، انقلاب، ولایت فقیه، رهبری، ولی دروغ می‌گویند. اگر در مسئولین شما کسانی را دیدید که زندگی‌شان اشرافی شده از هر جناحی می‌خواهد باشد، این‌ها فاسد شدند. ولو قبلاً آدم‌های سالمی بودند، الآن فاسدند. اگر رفتند توی خانه‌ها و کاخ‌های اشرافی و امکانات آن‌چنانی، پشت صحنه هر انتخابات معیارش همین آیات قرآن است که دارم به شما می‌گویم. بنده بحث جناح و اشخاص و افراد را ندارم، در انتخابات هیچ وقت موضع مصداقی نگرفتم، قرآن می‌فرماید: «وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ...» مبادا تلاش‌ها و زحمات و دستاوردها و صلاحیت‌های مردم و دیگران را کم‌بهاء کنید، توی سرش بزنید و قیمت آن را پایین بیاورید. به تمام صلاحیت‌ها و ارزش‌های همه احترام بگذارید این فرمان قرآن است. ملاک انتخابات این است باید ببینیم چه کسانی به این نهی الهی تعهد دارند؟ «لاتبخسوا»، «بخس» یعنی توی سر جنس زدن! ببینید اگر شما دارید مثلاً به 80 درصد وظایف‌تان در امنیت کشور عمل می‌کنید اگر من بیایم بگویم شما دارید به 60 درصد وظیفه‌تان دارید عمل می‌کنید خب در حق شما ظلم کردم، این «بخس» می‌شود. «لَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ...» یعنی هر چیز، هر کالا، هر خدمت، هر کار هر کسی را به همان اندازه به آن احترام بگذار. یک هنرمند کارش به لحاظ محتوا، به لحاظ تکنیک و به لحاظ ارزشی نمره‌اش چقدر است؟ همان‌قدر نمره بدهید. یعنی به تلاش یکدیگر احترام بگذارید. تو به کارهای من احترام بگذار من به کارهای تو احترام بگذارم. این فرمان قرآن است. این‌ها سبک زندگی اسلامی است و از حکومت باید شروع شود. فرمود: «وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» (هود/ 85). در جامعه مفسدانه عمل نکنید، در حکومت مفسدانه رفتار نکنید. مثل تبهکاران در زمین تبهکاری نکنید. این‌هایی که تبهکاری می‌کنند و به جان و مال و دین مردم تعرّض می‌کنند جلوی آن‌ها بایستید «وَ اتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ» (شعراء/ 184)؛ بترسید از آن که شما را آفرید و خلق کرد و پیش از شما پیشینیان و نسل‌ها و امت‌های پیشین را آفرید از او بترسید. یعنی اگر ترازوهایتان را درست نکنید احترام به تلاش و حقوق همدیگر نگذارید در حاکمیت درست انتخاب نکنید از خدا نمی‌ترسید. یعنی اگر این مناسبات دنیوی – اجتماعی‌تان را اصلاح نکنید، مناسبات اخروی و معنوی‌تان خراب است. یعنی اگر دنیایت را درست نکنی دینت خراب است. دین و دنیا را حق نداری تفکیک کنید. سکولاریسم یعنی دین جداگانه و دنیا جداگانه. این‌ها را حق ندارید از هم جدا کنید.

اگر دوستان نکته‌ای دارند شفاهی و کتبی، اعتراضی به عرایض بنده دارند یا سؤالی راجع به انتخابات دارند بفرمایند. منتها اسم اشخاص را نبرید، راجع به معیارها اگر نکته‌ای دوستان دارند ما در خدمت‌تان هستیم شفاهی یا کتبی، هر طور دل‌تان می‌خواهد.

یکی از حضار: در مورد سند 2030 اگر می‌شود یک مقدار شفاف توضیح دهید.

استاد: عنوان سند 2030 این است: سند توسعه پایدار. تحت عنوانی که دولت‌ها و رئیس جمهورها و پادشاهان که در 2015 که نیویورک رفتند ظاهراً در آن‌جا تعهدی دادند یا اعلام کردند که تابع این هستیم و در کشورها عمل می‌کنیم. این سند مثل همه اسناد بین‌المللی باطل و مزخرف نیست. قراردادهای جهانی این‌طوری نیست که همه‌اش حرف مفت باشد. 90 درصد قراردادهای جهانی، هر قراردادی را شما نگاه کنید یا حرف‌های خوب است یا حرف‌های کلی است که شما تفسیر خوب هم می‌توانی از آن داشته باشی. خب با آن‌ها که کسی مشکل ندارد. خیلی از آن‌ها جزو شعارهای انقلاب ما بوده، در قانون اساسی ماست. مثلاً بهداشت همگانی، تحصیل همگانی تا یک حدی رایگان، نظام خانواده چه بشود، ظلم نشود، به اقلیت‌ها و محرومین و به اقشار آسیب‌پذیر و... این‌ها که اصلاً شعار اسلام است و انبیاء آمدند این‌ها را به ما یاد بدهند این‌ها شعارهای انقلاب ما بودند و ما برای همین‌ها انقلاب کردیم. خب این که معلم ما که شما نیستید آن که هیچی. لابه‌لای آن که به لحاظ کمّی ممکن است 10- 15 درصد باشد بعضی‌هایش هم شفاف و صریح نمی‌گویند منافقانه طرح می‌کنند بعد که وارد جزئیات آن یا توضیح و تبصره‌هایش می‌شویم می‌بینیم که یک چیزهای عجیبی و غریبی در آن است. این‌ها گاهی تعابیری می‌آورند که ظاهر آن قشنگ است باطن آن چیز مزخرف خطرناک است. مثلاً می‌گوید حمایت از خانواده، خب خیلی شعار خوبی است، حمایت از خانواده، می‌گوییم عجب، باریک‌الله این‌ها که همیشه ضد خانواده هستند چطور حمایت از خانواده کرده‌اند؟ بعد می‌رویم می‌بینیم در یک بند دیگری، در یک قانون دیگری، که همه این‌ها به هم مربوط هستند همه این‌ها یک شبکه‌اند، یعنی فقط سند 2030 نیست، سند کنوانسیون زنان، یک بخشی‌اش تحت عنوان حقوق کودک و یک بخشی‌اش تحت عنوان حقوق بشر، همه این‌ها به هم مربوط است. خودشان هم در یک بخشی‌اش می‌گویند، می‌گویند ما داریم بر اساس آن اسناد دیگر حرف می‌زنیم، کلماتی که این‌جا به کار می‌رود در اسناد و اصول دیگری تعریف شده، مجموع این‌ها یک شبکه است. بعد شما در آن‌جا می‌بینید تعریف از خانواده می‌گوید. آن‌جا می‌گوید خانواده دو جور است! یکی زن و مرد، و یکی هم دوتا همجنس! باید از خانواده حمایت کرد، یعنی از او هم باید حمایت کنیم! می‌گوید اقشار آسیب‌پذیر را باید حمایت کنیم. می‌گوییم این که خیلی خوب است. بعد می‌بینیم اقشار آسیب‌پذیر را که می‌شمارد لابه‌لایش می‌گوید همجنس‌بازان، دگرباشان و... از این چیزها زیاد است که غیر مستقیم گفتند. مثلاً جزو حقوق کودک در یک سند دیگر، که در سند 2030 هم اشاره می‌شود و در اسناد دیگر صریح است تحت عنوان حقوق کودک، تحت عنوان آموزش بهداشت. یکی‌اش بهداشت جنسی است. دختر و پسر از کودکی باید آشنا بشوند، یعنی شما باید بروید به بچه‌های مدرسه ابتدایی مسائل آمیزش جنسی مرد و زن را به آن‌ها بگویی! آن‌ها بهانه‌شان این است که برای این که ایدز نگیرند، چون آن‌ها بچه‌هایشان از بچگی مشغول می‌شوند، لذا آموزش بهداشت می‌دهند که ایدز نگیرند. حالا شما هم طبق این تعهدات باید بروید در کودکستان و مدرسه بگویید بچه‌جان بنشین به تو بگویم چطوری است! که می‌خواهم بهداشت را رعایت کنی! اصلاً مسئله حیای جنسی،‌ اخلاق. در مجموع این نظامنامه‌های بین‌المللی که این‌ها تحمیل می‌کنند و امضاء می‌کنند جزو حقوق دختر و پسر این است که این‌ها باید با همدیگر لخت به شنا بروند! مثلاً فرض کنید عزاداری سیدالشهداء می‌گیرید این آموزش خشونت مذهبی است. اینترنت بدون فیلتر باید در اختیار کودک باشد! این جزو حقوق کودک است. حالا که هست، الآن که در دنیا هرطوری آزادی‌ای هست ده برابر آن در ایران هست، هرج و مرج است. ولی او می‌گوید باید تعهد بدهی. می‌خواهم بگویم مرض‌ها را ببین. ولایت پدر و مادر بر کودک، طبق کنوانسیون‌های غربی، خلاف حقوق کودک است! یعنی شما نمی‌توانی ببینید در کیف او چیست! حق ندارید. مثلاً تریاک است، مواد است، شیشه است، این‌ها حریم خصوصی است. اضافه حقوق مرد است. می‌خواهم بگویم بعضی از نمونه‌های 2030 این تیپ‌هاست که این‌ها را به عنوان حقوق بشر مطرح می‌کند.

اسناد دیگری از این قبیل، می‌گوید آموزش دین در دانشگاه‌ها در مدارس، خلاف حقوق بشر است! مگر این که مثلاً یک کرسی‌هایی در مدرسه ابتدایی بگذاری، هرکسی با هر عقیده‌ای بیاید خودش را ترویج کند. مثلاً همجنس‌بازان بیایند برای بچه‌ها توضیح بدهند که این کار چرا خوب است! مشرک بیاید، شیطان‌پرست بیاید، مذهب هم بیاید، هر مذهبی هم می‌خواهد بیاید. این‌ها نگاه‌شان به آموزش و پرورش، به مدرسه، به خانواده، یا در سند 2030 می‌گوید کشورهای توسعه یافته – منظورش خودشان هستند – مستشار فرهنگی بفرستند بر معلم‌های ما نظارت کنند که آن‌ها بگویند شما در مدرسه‌ها چه بگویید! این‌هایی که رفتند این چیزها را امضاء می‌کنند یک چنین آدم‌هایی هستند بعد هم می‌گویند ما حق تحفّظ داریم، این هم قرارداد نیست! الزامی نیست!

سؤال: فرمودند تخلفات در گمرکات اتفاق می‌افتد و مبادی کنترلی ناجا، مجری قانون و قانون‌مدار می‌باشد باید همان وزرا و مسئولینی را کنترل کرد که به جای کار تخصصی وزارت، به کار اقتصادی می‌پردازند. ناجا برادری‌اش را به کشور ثابت کرده است.

جواب استاد: ما اصلاً این‌جا بحث ناجا نداشتیم، کلی گفتم. ناجا هم این‌طوری که کلاً خوب است یا بد است نیست، ناجا آدم درست دارد، آدم نادرست دارد. مثل همه جا. بنده طلبه‌ام. حوزه آدم درست دارد آدم نادرست دارد. آخوند صالح داریم، آخوند بی‌دین داریم. ناجا هم یک چیزی نیست که همه درست و حسابی باشند! هم شما، مگه همه‌تان آدم‌های درست و حسابی هستید؟ یک چیزی نیست از آسمان آمده باشند. آدم‌هایی دارد باتقوا، صالح، با عرضه، خداترس، خادم به مردم؛ آدم‌های الکی هم دارد.

سؤال: نیروی انتظامی برای جلوگیری از قاچاق، همه روزه شهید تقدیم می‌کنند. این قاچاق از مبادی رسمی به صورت قانونی بوده و به روند قانونی نیروی انتظامی نمی‌تواند جلوی این امر را بگیرد.

استاد: خب باریک‌الله. پس معلوم می‌شود که مسئله بالاتر از ناجاست. حالا بگویید آن‌ها یک جلسه من را دعوت کنند من همین حرف‌ها را به آن‌ها هم بگویم. اگر درست به وظیفه‌اش عمل کند و محکم بایستد می‌تواند بخش مهمی را جلویش را بگیرد. آن بخشی هم که به قوه قضائیه مربوط است و یا به مجلس مربوط است خب باید یقه آن‌ها را گرفت.

سؤال: می‌گویند در خصوص اختلاس‌های بانکی نیروی انتظامی امکان کنترل این که چه کسی وام گرفت؟ چه مقدار وام گرفت؟ چه وثیقه‌ای داد، ندارد.

استاد: واقعاً امکانش را ندارد؟ همین آگاهی می‌تواند بسیاری از مسائل را کنترل کند هم قانونی است و هم شدنی است.

والسلام علیکم و رحمه‌الله



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha